یکی از موضوعات مهم که بر زندگی بسیاری از افراد تاثیر میگذارد، افزایش حقوق و دستمزد است. این امر میتواند اثرات فوری بر زندگی کارگران داشتهباشد و به آنها کمک کند تا از فقر خارج و با تورم همگام شوند. برخی از اقتصاددانان استدلال میکنند که افزایش حداقل دستمزد میتواند مزایای دیگری مانند افزایش مخارج مصرفکننده، کاهش کمکهای دولت، افزایش درآمدهای مالیاتی و افزایش رضایت کارکنان را نیز بههمراه داشتهباشد. از سوی دیگر، برخی کارشناسان مالی به معایب افزایش دستمزد، از جمله افزایش بالقوه هزینه زندگی، کاهش فرصتها برای کارگران بیتجربه و ایجاد بیکاری بیشتر اشاره دارند. در ادامه با ما همراه باشید تا درباره این موضوع و مزایا و معایب آن بیشتر صحبت کنیم.
هدف از حداقل دستمزد چیست؟
هدف از این امر، تعیین دستمزد پایه است که کارفرمایان باید به کارکنان خود پرداخت کنند. حداقل دستمزد از سوی دولت تعیین میشود تا این اطمینان بهجود آید که کارگران، دستمزد عادلانهای برای کار خود دریافت میکنند و مانع از استثمار آنها توسط کارفرمایان میشود. این امر همچنین به کاهش فقر و نابرابری با فراهم کردن سطح درآمد اولیه برای کارگران کمک میکند.

مزایای افزایش حداقل دستمزد چیست؟
به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی، افزایش حداقل دستمزد، چندین مزیت دارد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
[elementor-template id=”17129″]
کمک به خانوادهها برای خروج از فقر
حتی بدون افزایش دستمزد، قیمتها سر به فلک کشیدهاند و در چند سال اخیر بالاترین درصدهای تورم را تجربه میکنیم. در چنین شرایطی بسیاری از خانوادهها تلاش میکنند که تنها هزینههای مواد غذایی، اجاره خانه و حملونقل خود را تامین کنند. یکی از راههای حل این مشکل افزایش حداقل دستمزد است.
درست است که افزایش دستمزد، تورم را متوقف نمیکند و در برخی مواقع حتی ممکن است اثر معکوس داشتهباشد، اما میتواند به خانوادهها کمک کند تا مایحتاج اولیه خود را راحتتر تهیه کنند. همچنین میتواند باعث شود تا کارگران بتوانند حداقل استانداردهای زندگی را برای خود و خانوادهشان برآورده کنند.
بیشتر بخوانید: نرم افزار های حقوق و دستمزد و شیوه های ارتباط با آنها

افزایش حفظ و عملکرد کارکنان
تحقیقات نشان میدهد که کارکنان با حقوق بالاتر، انگیزه بیشتری برای سخت کار کردن دارند و بههمین دلیل کالاها و خدمات بیشتری را تولید و ارائه میکنند. بنابراین افزایش حداقل دستمزد میتواند به کسبوکارها کمک کند تا سودآورتر شوند.
علاوه بر این، اگر کارکنان دستمزد خوبی دریافت کنند، احتمال بیشتری دارد که مدت بیشتری در یک کسبوکار بمانند. هر چه یک کارگر یا کارمند، سالهای بیشتری را در یک کسبوکار حضور داشتهباشد، ماهرتر میشود و این ارزش بیشتری برای کسبوکار دارد.
علاوه بر این، جابجایی کارکنان، هزینهبر و گران است. جایگزینی یک کارمند با یک کاندیدای جدید ممکن است بیش از ۱۵۰٪ حقوق او برای کسبوکار هزینه داشتهباشد. بنابراین در بسیاری از موارد، برای یک کسبوکار، کم هزینهتر است که به کارکنان خود، دستمزد بیشتری بپردازد تا آنها از شغل خود استعفا ندهند. این اقدام، ارزانتر از استخدام و آموزش کارکنان جدید است.
[elementor-template id=”19461″]
کاهش هزینه برای برنامههای اجتماعی
کارکنانی که با حداقل دستمزد زندگی میکنند، معمولا برای حمایت از خود و خانوادهشان، نیازمند برنامههای اجتماعی اضافی از جانب دولت هستند که هزینههای زیادی را برای دولت به همراه دارد. اما افزایش حداقل دستمزد به این معنی است که این افراد میتوانند بدون تکیه بر برنامههای اجتماعی بهتر از خود و خانوادهشان حمایت کنند که در نهایت، بار هزینههای اضافی دولت را کاهش میدهد.

تقویت اقتصاد
اگر کارکنان کسبوکارها، حقوق بیشتری دریافت کنند، پول بیشتری برای خرج کردن دارند. این افزایش در هزینههای مصرفکننده، به رونق اقتصادی کمک خواهد کرد.
افزایش فرصتهای شغلی
از آنجایی که با افزایش حداقل دستمزد، کارکنان پول بیشتری را برای خرید کالاها و خدمات خرج میکنند، برخی از کسبوکارها برای جبران افزایش فروش، باید کارکنان بیشتری استخدام کنند. همین امر سبب میشود که فرصتهای شغلی بیشتری ایجاد شود و بیکاری کاهش یابد.
معایب افزایش حداقل دستمزد
درست است که افزایش دستمزد، دارای مزایای متعددی است، اما معایبی نیز دارد که در ادامه آنها را توضیح خواهیم داد.
افزایش هزینههای نیروی کار و بیکاری
بزرگترین نگرانی در مورد افزایش حداقل دستمزد، افزایش هزینههای نیروی کار است. اگر بهعنوان مثال حداقل دستمزد، از ۳۰ به ۴۰ هزار تومان در ساعت افزایش یابد، کسبوکارها بهطور ناگهانی باید برای همه کارکنان خود که کمتر از این رقم حقوق دریافت میکنند، افزایش حقوق در نظر بگیرند.
همچنین برخی از کارکنانی که هماکنون بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان میگیرند، ممکن است از شنیدن اینکه افراد کمتجربه بهطور ناگهانی همان دستمزد را دریافت میکنند، ناراحت شوند. از طرف دیگر آنهایی که ۴۰ هزار تومان در ساعت یا کمی بالاتر از آن درآمد دارند، ممکن است انتظار افزایش حقوق داشتهباشند.
اما مسئله اینجاست که همه کسبوکارها توان افزایش حقوق تمام کارکنان خود را ندارند. زیرا حاشیه سود برخی از آنها بسیار کم است و افزایش هزینههای نیروی کار میتواند حاشیه سود آنها را کاهش دهد یا حتی حذف کند. بنابراین آنها ممکن است مجبور شوند برخی از کارکنان خود را تعدیل کنند.
بیشتر بخوانید: افزایش حقوق ۱۴۰۲ چقدر است؟

افزایش هزینههای زندگی
از آنجایی که کسبوکارها، قیمتها را برای تطبیق با هزینههای نیروی کار، افزایش میدهند، مصرفکنندگان باید انتظار داشتهباشند که توان خریدشان نسبت به گذشته کمتر شود. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که حداقل دستمزد با تورم همبستگی دارد.
برخی از آنها بر این باورند که اگر صاحبان مشاغل مجبور باشند حداقل دستمزدی را که به کارکنان خود میپردازند افزایش دهند، باید قیمت محصولات و خدمات خود را نیز بالا ببرند که باعث میشود، این افزایش هزینه به مشتری تحمیل شود و قدرت خرید او نسبت به گذشته کاهش یابد.
[elementor-template id=”16949″]
استخدامهای جدید محدود
تحقیقات نشان دادهاند که وقتی حداقل دستمزد افزایش مییابد، میزان استخدام کسبوکارها کمتر میشود. زیرا آنها باید افزایش حقوق کارکنان فعلی خود را جبران کنند و ممکن است نتوانند مانند گذشته، کارکنان جدید استخدام کنند.
در سطح بینالمللی این مسئله میتواند منجر به برونسپاری کارها به کشورهایی شود که نیروی کار ارزانقیمتی دارند و با دستمزد پایینتر، همان کار را انجام میدهد. در چنین شرایطی میزان اشتغال در کشوری که حداقل دستمزد را افزایش داده است، کاهش مییابد.
کاهش فرصت برای کارگران مبتدی
بهطور معمول، کارکنان مبتدی و بدون مهارت، برخی از مشاغلی که حداقل دستمزد را میپردازند پر میکنند. اما از آنجایی که با افزایش حداقل حقوق، کارفرمایان مجبور به پرداخت حقوق بیشتر به کارکنان هستند، بنابراین بهدنبال کارکنانی باتجربه میگردند یا روی فناوریهای خودکار سرمایهگذاری میکند. این امر ممکن است پیدا کردن کار را برای کارگران غیرماهر چالشبرانگیزتر کند.
بیشتر بخوانید: تاثیر نرمافزار حضور و غیاب بر بهبود فرآیند پردازش حقوق و دستمزد

مقابله با اثرات افزایش حداقل دستمزد
در صورتی که حداقل دستمزد افزایش یابد، ممکن است نیاز باشد که کسبوکارها، شیوههایی را برای پرداخت حقوق به کارکنان خود در نظر بگیرند. در ادامه چند روش را برای مقابله با اثرات افزایش دستمزد ارائه میدهیم.
- ارزیابی اثرات افزایش حداقل دستمزد: اگر کارکنانی دارید که حداقل دستمزد را برای مدتی دریافت کردهاند و اکنون میخواهید حقوق آنها را افزایش دهید، نمیتوانید افراد جدیدی را با همان حقوق استخدام کنید و انتظار داشتهباشید که کارکنان قبلی راضی باشند. پس مطمئن شوید که دستمزد همه را متناسب با تجربه آنها بالا میبرید، تا اگر نیاز به استخدام نیروی کار جدید بود، در کارکنان فعلی، نارضایتی ایجاد نشود.
- افزایش قیمتها: اگر هزینههای نیروی کار یک کسبوکار افزایش یابد، ممکن است نیاز داشتهباشد این هزینهها را با افزایش قیمت برای کالاها و خدمات خود جبران کند. توجه به آنچه رقبا انجام میدهند و واکنش مصرفکنندگان به افزایش قیمتها، میتواند در تعیین میزان افزایش قیمت مفید باشد.
- کار با پیمانکاران مستقل: برای وظایف شغلی خاص، ممکن است پیمانکاران مستقل، مقرونبهصرفهتر از کارکنان تماموقت باشند. بهعنوان مثال، برای پیمانکاران مستقل دیگر نیازی به پرداخت مزایا نیست و از این نظر در هزینهها صرفهجویی میشود.
- خودکارسازی برخی فرآیندها: فناوری، راههای جدیدی را برای خودکارسازی برخی فرآیندهای کسبوکار ارائه میدهد. این امر به صاحبان کسبوکار اجازه میدهد تا تعداد کارکنان خود را کاهش دهند و از استخدام نیروهای جدید خودداری کنند.
- کاهش ساعات کاری یا کاهش هزینهها: صاحبان مشاغلی که نمیخواهند هیچیک از کارکنان خود را از دست بدهند، ممکن است بتوانند ساعات کاری آنها را کاهش دهند یا بهجای آن، راههای دیگری برای کاهش هزینههای خود بیابند.
- خلاقیت: جبران افزایش هزینههای نیروی کار، همیشه چندان آسان نیست. برخی از ایدههای خلاقانه مانند برنامههای وفاداری یا ارائه جایگزینهای کمهزینه برای جذب مشتریان میتواند چارهساز باشد.
سخن پایانی
هدف اولیه تعیین حداقل دستمزد این است که کارگران بتوانند از حداقل استانداردهای زندگی برخوردار شوند و سلامت و رفاه خود و خانوادهشان را تامین کنند. بنابراین افزایش حداقل دستمزد میتواند بسیار مفید باشد، اما واضح است که تبعات منفی نیز بههمراه دارد. با وجود تورم دورقمی، افزایش حقوق اجتنابناپذیر است. اما برای اینکه با اثرات آن به بهترین شکل مقابله کنید، باید برنامه داشتهباشید و مطمئن شوید که کسبوکار شما همچنان رونق خواهدداشت و سودآور است.
سوالات متداول:
1. کمک به خانوادهها برای خروج از فقر 2. افزایش حفظ و عملکرد کارکنان 3. کاهش هزینه برای برنامههای اجتماعی 4. تقویت اقتصاد 5. افزایش فرصتهای شغلی
1. افزایش هزینههای نیروی کار و بیکاری 2. افزایش هزینههای زندگی 3. استخدامهای جدید محدود 4. کاهش فرصت برای کارگران مبتدی